به گزارش رویکرد کیش، برخی از رسانهها با فاصله گرفتن از رسالت اصلی خودکه همان”شفافیت و آگاهیبخشی”به عموم مردم جامعه میباشد انرژی و تمرکز خاصی برای تامین منافع شخصی خود دارند؛ رسانهای که اعتبار خود را از اعتماد مردم جامعه به دست آورده؛ امروزه با سناریوهای دستوری فعالیت میکنند و مورد نقد بسیاری از محافل مختلف نیز هستند.
برخی از رسانههای غیرحرفهای با هدف تامین منافع شخصی و مالی بیشتر از ماموریت اصلی خود فاصله گرفتهاند به گونهای که این امر مهم با سوء استفاده از جایگاه رسانهای باعث کاهش اعتماد عمومی به برخی از رسانهها شدند که در تلاش برای کسب منافع مالی بیشتر هستند نه انجام وظایف خطیر اطلاع رسانی و همین موضوع چالش های ملتهب کننده فضای اطلاع رسانی را به دنبال داشته است.
اهمیت این که برخی از رسانهها به جای مطالبهگری و آگاهیبخشی، به منافع شخصی و مالی بیشتر توجه میکنند؛ تأثیرات منفی آن به وضوح در حوزه مسئولیتهای اجتماعی رسانهها نمایان میشود و همین معیار سنجشی برای شناسایی رسانههای واقعی از خودی و نخودی می شود.
حمایتهایی که از جنس حق و سکوت و باج گیری هستند و با یک بررسی ساده متوجه خواهید شد که این رسانهها به جای انجام رسالت مهم و ارزشمند در حوزه اطلاع رسانی که مطالبهگری و آگاهی بخشی در زمینه مسوولیتهای اجتماعی و… را بر عهده دارند بیشتر از جنس باجهگیری و سهم خواهی است به طوری که با حساب سرانگشتی متوجه خواهید شد که حقوق ماهیانه دو کارمند دولتی با رتبه بالا و سابقه بیش از ۲۵ سال را در یک لحظه و بدون هیچ گونه مسوولیتی دریافت میکنند.
همچنین دریافت مبالغی بسیار بالا که از حد حمایتی نیز گذشته است و در مقابل آن وجه دریافتی هیچ خدمات رسانهای ارائه نمیدهند، حتی از دانش لازم نیز در حوزه رسانه برخوردار نیستند تا بتوانند تولیدات محتوامحور داشته باشند.
ظهور چنین رسانههایی در سطح جامعه که تعداد آنان نیز رو به افزایش میباشد؛ ماهیت خبرنگاری را از حرفهای به تنزل یافتن به کاسبی؛ مبدل ساخته و اعتماد برگرفته از جنس اخلاص، شفافیت و آگاهی بخشی به عموم جامعه را فقط در حد واژه هایی مثل “چرا؟ و چگونه؟” که در اذهان عمومی نقش بسته و بدون پاسخ باقی گذاشته است، خلاصه می شود.
امروزه توزیع حمایتهای رسانهای نه از روی فعالیت حرفهای و تخصصی یک خبرنگار و یا یک مجموعه اطلاع رسانی، بلکه از باب ظرفیت منتقدانه نا سالم رسانه ای که به دنبال بزرگنمایی، سیاه نمایی و به عنوان یک تهدید برای برخی از مخاطبان جامعه هدفشان می باشد، مورد ارزیابی قرار میگیرند و بیشترین حمایتهای رسانهای نیز به خبرنگارانی که بیشترین سیاه نمایی را در فعالیت خود دارند اختصاص می یابد.
حمایت از رسانههایی که به اصول حرفهای و اخلاقی پایبند هستند و ارائه اخبار و اطلاعات صحیح و بیطرفانه و همچنین نقد منصفانه و سازنده را در اولویت کاری خود قرار میدهند که منجربه تقویت فضای رسانهای سالم و معتبر می شود به فراموشی سپرده شده است و به ندرت شاهد آن هستیم که خلاف واقع اتفاق بیافتد مگر این که درک مسوولانه از مفهوم ارتباطات را داشته باشیم.